فروشگاه epwebs

طرح توجیهی.پایان نامه.تحقیق دانشجویی.پرسشنامه.گزارش کارآموزی.مقاله. طرح کارآفرینی و کسب درآمد.پروژه.پاورپوینت.حل المسائل

فروشگاه epwebs

طرح توجیهی.پایان نامه.تحقیق دانشجویی.پرسشنامه.گزارش کارآموزی.مقاله. طرح کارآفرینی و کسب درآمد.پروژه.پاورپوینت.حل المسائل

شیرین‌ در خسرو و شیرین‌ نظامی‌

شیرین‌-در-خسرو-و-شیرین‌-نظامی‌

فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: word
تعداد صفحات: 24
حجم فایل: 28
قیمت: 2500 تومان

بخشی از متن:
بخشی از متن اصلی :
پرفروغ‌ ترین‌ چهره‌ داستان‌ خسرو و شیرین‌ ، بی ‌تردید «شیرین‌» است‌. نظامی‌ در یک‌ سیر صعودی‌ و متعالی‌، شخصیت‌ شیرین‌ را چنان‌ پرداخت‌ می کند که‌ بعد از او هر شاعری‌ تحت‌ تأثیر و عاجز از هر گونه‌ آفرینش‌ مشابهی‌ بوده‌ است‌. «قهرمان‌ واقعی‌ سرتاسر منظومه‌ و نقطه‌ مرکزی‌ آن‌، بی ‌گمان‌ خسرو نیست‌، ] بلکه‌ [ شیرین‌ است‌» و شخصیت‌ شعف‌انگیز شیرین‌ پرداختی‌ کامل‌ و عالی‌ دارد و تأثیر آن‌ بر کل‌ داستان‌ غیرقابل‌ انکار است‌. عوامل‌ چندی‌ در صورتگری‌ پیش‌نمونه‌ شیرین‌ دخیل‌اند که‌ در اینجا بدانها می‌پردازیم‌.

یک‌. آفاق‌، همسر نظامی‌
درباره‌ آفاق‌، شواهد تاریخی‌ می‌گویند: «حاکم‌ دربند کنیزی‌ برای‌ او (نظامی‌) فرستاد، این‌ کنیز جوان‌ که‌ از طایفه‌ قبچاق‌ بود، آفاق‌ نام‌ داشت‌. نظامی‌ او را به‌ همسری‌ برگزید. او را دوست‌ داشت‌، ولی‌ نتوانست‌ مدت‌ زیادی‌ با او زندگی‌ کند.» مرگ‌ همسر محبوب‌ او سبب‌ شکست‌ و دل ‌رنجوری‌اش‌ شد و از آنجا که‌ «آفاق‌ به‌ کلبه‌ فقیرانه‌ نظامی‌ سعادتی‌ راستین‌ آورد، مهر و عشق‌ نظامی‌ به‌ آفاق‌ چنان‌ شکوهمند و پرمعنا بود و زندگی‌ مشترکشان‌ چنان‌ سعادتبار بود که‌ شاعر پس‌ از مرگ‌ آفاق‌، مدت‌ زمان‌ درازی‌ در حسرت‌ خوشبختی‌ از دست‌رفته‌ خود می‌سوخت‌».
با توجه‌ به‌ سال‌ مرگ‌ آفاق‌ (576 ق‌) و مدت‌ تألیف‌ خسرو و شیرین‌ یعنی‌ از سال‌ 571 تا 587 ق‌، بی‌تردید از دست‌ دادن‌ آفاق‌ در این‌ مدت‌ ذهن‌ و اندیشه‌ نظامی‌ را به‌شدت‌ تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد و مناسب ‌ترین‌ جای‌ عقده ‌گشایی‌ و اندوه‌ تنهایی‌ این‌ سوز و حسرت‌ درونی‌، منظومه‌ خسرو و شیرین‌ است‌.
نظامی‌ که‌ شیرین‌ را به‌ لحاظ‌ جوانب‌ شخصیتی‌، نسخه ‌بدلی‌ از آفاق‌ خود می ‌داند، همواره‌ با چشم‌ حسرتبار، آن‌ چنان‌ که‌ مولوی‌ شمس‌ را می‌نگریست‌، شیرین‌ را پابه‌پای‌ آفاق‌ خود به‌ اوج‌ می‌کشاند.
آنجا که‌ نظامی‌ در پایان‌ منظومه‌ و در حالی‌ که‌ می ‌خواهد از داستان‌ نتیجه ‌گیری‌ کند، به‌ طور صریح‌، شیرین‌ را نه‌ مثل‌ آفاق‌، بلکه‌ خود آفاق‌ می داند:

تو کز عبرت‌ بدین‌ افسانه‌ مانی

چه‌ پنداری‌ مگر افسانه ‌خوانی‌

در این‌ افسانه‌ شرط‌ است‌ اشک‌ راندن‌
گلابی‌ تلخ‌ بر شیرین‌ فشاندن‌

به‌ حکم‌ آن ‌که‌ آن‌ کم ‌زندگانی
چو گل‌ بر باد شد روز جوانی‌

سبکرو چون‌ بت‌ قبچاق‌ من‌ بود
گمان‌ افتاد خود کافاق‌ من‌ بود

همایون ‌پیکری‌ نغز و هنرمند
فرستاده‌ به‌ من‌ دارای‌ دربند

پرندش‌ درع‌ و از درع‌ آهنین‌تر
قباش‌ از پیرهن‌ تنگ‌ آستین‌تر
ص‌ 699ـ700، ب‌ 126ـ131
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار می‌گیرد
تعداد صفحات : 24

دانلود فایلپرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.