بخشی از متن:
قلعۀ آژدهاک (زهاک)، در ۱۶ کیلومتری جنوب شرقی شهر سراسکند مرکز شهرستان هشترود و در بلندیهای کوه سرمهلو واقع شده و دو رودخانۀ قرانقو و شویچای مانند خندق دورتادور آن را گرفته است. این قلعه حدود ۱۰ کیلومتر درازا و یک تا دو کیلومتر پهنا دارد و از عظیمترین محوطههای باستانی استان آذربایجان شرقی است. این مجموعه براساس بررسیهای سطحی باستانشناختی از هزارۀ دوم پیش از میلاد تا دوران تیموریان مسکون بوده و آثار به جا مانده بر سطح تپه غالباً به دوران اشکانیان تعلق دارد که اوج شکوفائی منطقه محسوب میشود. از سال ۱۸۳۰ تا ۱۹۷۱ چندین باستانشناس انگلیسی و آلمانی و ایرانی از این مجموعه دیدن و آن را بررسی کردهاند. تنها بنای خارج از خاک و تقریباً سالم این محوطه بنائی چهارطاقی از آجر و کچ و ماسه سنگ است که با توجه به نوع معماری و تزئینات به کار رفته آن را به دوره اشکانی منسوب میکند.
تاریخچۀ بررسی و پیشینۀ قلعه اژدهاک
در سال ۱۸۳۰م کلنل مونت ایت انگلیسی منطقۀ باستانی قلعه اژدهاک را کشف و آن را آتشکدهای کهن معرفی کرد.
در سال ۱۸۴۰م راوالینسون انگلیسی از محل بازدید کرد و بر خلاف نظر مونت ایت آن را قلعهای ساسانی دانست.
در سال ۱۹۶۳ کارل شیپ از محل بازدید و پاویون موجود را بررسی و گزارش مستندی با عکس ارائه کرد.
در سال یزدگردی۱۳۴۰ روانشاد م.ت. مصطفوی از محل بازدید و ویرانههای آن را بقایای دژی از اعتلای قرون وسطی و چهارطاقی موجود را پاویون و از تأسیسات دوران ساسانی معرفی کرد. وی نخستین کسی بود که بقایای محوطه مسکونی ماقبل تاریخ قلعه اژدهاک را نیز شناسائی کرد و آن را متعلق به دوره مادها دانست
بخشی از متن:
بخشی از متن اصلی :
لائوزی یا لائوتزو یکی از حکیمان افسانه ای چین باستان بود. او پدر و بنیانگذار حرکت فلسفی و مذهبی دائوایسم یا تااوایسم است. ماهیت این حرکت فلسفی در کتاب دائودجینگ که تحت عنوان «کتاب راه و پرهیزکاری» به انگلیسی برگردانده شده وجود دارد. مانند کنفسیوس، لائوزی نیز برای مدت 2500 سال تأثیر بسیار عمیقی بر تفکر چینی داشته است و افکار او بخصوص در زمینه مدیریت و رهبری اثر مهمی در عقاید شرقی ها گذاشته است. افکار لائوزی حتی به فلسفه غربی نیز راه پیدا کرده و نمونه آن حرکت روشنفکرانه قرن هیجدهم در فرانسه و تأثیر آن بر اقتصاد این کشور است که بعنوان سیاست عدم مداخله دولت در امور اقتصادی و یا سیاست اقتصاد آزاد مطرح شده است. اطلاعات بسیار اندکی از زندگی لائوزی موجود است و شاید او فقط یک تصویر افسانه ای بوده باشد. طبق روایات، او معاصر و یا معلم کنفسیوس بوده است. او کتاب دائوجینگ را نوشت اما همانگونه که در چین باستان متداول بوده، بدون شک به نسخه اصلی، مطالبی اضافه شده و بارها در آن تجدیدنظر شده است. متنی که اکنون موجود است احتمالاً مربوط به حدود 300 سال قبل از میلاد مسیح می باشد. کتاب دائوجینگ به هشتاد و یک بخش کوچک تقسیم می شود و هر بخش شامل مجموعه ای از مطالب در باره راه (Dao) و دستیابی به پرهیزکاری (De) است. مطالب ذیل در کتاب مذکور آورده شده است: نیاز به پرهیز از تضاد و کشمکش و انجام کارها با صلح و هماهنگی، نیاز برای زدودن و پاک کردن این جهان و تمام چیزهایی که در آن است و اعتقاد به اینکه موقعیت حقیقی از عما بدست نیامده بلکه از معکوس و مخالف آن حاصل می شود WU-WEI یا عملی نشدنی (NON-ACTION). این اصول اساسی تأثیر بسیار عمیقی بر اقکار و جامعه چینی گذاشته اند، بخصوص 1000 سال بعد از میلاد مسیح و هنگامی که محققان در تلاش برای ساختن آمیزه ای از عقاید کنفسیوس، دائوایست، لگالیت و بودا برای اداره کردن اجتماع بودند.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 30
بخشی از متن:
بخشی از متن اصلی :
در سخنانی که در پیش دارم توجه شما را به چالشهای فراروی دموکراسی خواهی مسلمانان جذب خواهم کرد . موضوع آن قدر وسیع است که البته در یک سخنرانی گنجانیده نمی شود . و مطمئنم اطلاعات شما هم آن قدر وسیع است که حاجت طرح همه ابعاد مساله نیست با این همه با همدیگر مرور می کنیم بر طولی از این مسئله مهم تا درک واحدی از مطلب پیدا کنیم . صورت مسأله بسیار ساده است . جواب مسذله شاید اسان نباشد . صورت مسئله این است : ما مسلمانیم اولاً و ثانیاً می خواهیم در زیر سایه عدل زمانه زندگی کنیم . آیا این تعبیرات نیاز به توضیح دارد و آیا مسلمان بودن مسلمانان با نستن در سایبان عدالت زمانه منافات دارد یا نه ؟
از طرح مسأله اگر آغاز کنیم شاید کار ما آسانتر باشد . می توان سخنان بسیار در باب دموکراسی و مکاتب و شیوه های مختلف حاکمیت گفت ( ما همچنانکه می دانید به منزله مثال عرض می کنم . با علم منطق شما آشنا هستید .
علم منطق از نقطه و از فصول آغازینش با تعاریف نسبتاً دشوار و دور از واقعیتی آغاز می شود خواه منطق کلاسیک شرقی خود ما و خواه منطق کلاسیک جدید . در پایانی ترین فصلهای علم منطق شما به بحث مطالعات می رسید . در آنجاست که با شما می گویند چگونه از مغالطه در استدلال و استنتاج باید پرهیز کرد و اگر کسی مغالطه می کند یا به غلط نتیجه ای را می خواهد به گردن شما بگذارد چگونه می توانید به شیوه های منطقی آن مغالطه را دفع کنید .
در حقیقت تمام علم منطق در استخدام دفع مغالطات است . اما این نقطه وقتی پیدا می شود آشکار می شود که شما به پایان این علم رسیده باشید . آنگاه است که می فهمید تمام آن ماشین عظیم منطقی با آن پیچ و مهره های فوق العاده پیچیده مفهومی برای این ساخته شده است که شما از افتادن در ورطه مغالطات گاه بسیار پیچیده مصون بدارد . دقت (و آنالیزهای عجیبی گاهی به کار می رود که انسان نمی فهمد حسن آنها و تاثیر آنها ثمره آنها چیست و کجاست و از کجا آغاز می شوندذ لذا اگر شما بخواهید علم منطق را آنچنان که تکوین تاریخی پیدا کرده است بخوانید باید آنرا یا وارونه بخوانید یعنی درست برعکس آنچه که در کتابهای این علم می بینید تا دریابید که چرا چنین علمی یا چنین محتوایی تکوین و تدوین شده است .
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 24
بخشی از متن:
بخشی از متن اصلی :
پرفروغ ترین چهره داستان خسرو و شیرین ، بی تردید «شیرین» است. نظامی در یک سیر صعودی و متعالی، شخصیت شیرین را چنان پرداخت می کند که بعد از او هر شاعری تحت تأثیر و عاجز از هر گونه آفرینش مشابهی بوده است. «قهرمان واقعی سرتاسر منظومه و نقطه مرکزی آن، بی گمان خسرو نیست، ] بلکه [ شیرین است» و شخصیت شعفانگیز شیرین پرداختی کامل و عالی دارد و تأثیر آن بر کل داستان غیرقابل انکار است. عوامل چندی در صورتگری پیشنمونه شیرین دخیلاند که در اینجا بدانها میپردازیم.
یک. آفاق، همسر نظامی
درباره آفاق، شواهد تاریخی میگویند: «حاکم دربند کنیزی برای او (نظامی) فرستاد، این کنیز جوان که از طایفه قبچاق بود، آفاق نام داشت. نظامی او را به همسری برگزید. او را دوست داشت، ولی نتوانست مدت زیادی با او زندگی کند.» مرگ همسر محبوب او سبب شکست و دل رنجوریاش شد و از آنجا که «آفاق به کلبه فقیرانه نظامی سعادتی راستین آورد، مهر و عشق نظامی به آفاق چنان شکوهمند و پرمعنا بود و زندگی مشترکشان چنان سعادتبار بود که شاعر پس از مرگ آفاق، مدت زمان درازی در حسرت خوشبختی از دسترفته خود میسوخت».
با توجه به سال مرگ آفاق (576 ق) و مدت تألیف خسرو و شیرین یعنی از سال 571 تا 587 ق، بیتردید از دست دادن آفاق در این مدت ذهن و اندیشه نظامی را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد و مناسب ترین جای عقده گشایی و اندوه تنهایی این سوز و حسرت درونی، منظومه خسرو و شیرین است.
نظامی که شیرین را به لحاظ جوانب شخصیتی، نسخه بدلی از آفاق خود می داند، همواره با چشم حسرتبار، آن چنان که مولوی شمس را مینگریست، شیرین را پابهپای آفاق خود به اوج میکشاند.
آنجا که نظامی در پایان منظومه و در حالی که می خواهد از داستان نتیجه گیری کند، به طور صریح، شیرین را نه مثل آفاق، بلکه خود آفاق می داند:
تو کز عبرت بدین افسانه مانی
چه پنداری مگر افسانه خوانی
در این افسانه شرط است اشک راندن
گلابی تلخ بر شیرین فشاندن
به حکم آن که آن کم زندگانی
چو گل بر باد شد روز جوانی
سبکرو چون بت قبچاق من بود
گمان افتاد خود کافاق من بود
همایون پیکری نغز و هنرمند
فرستاده به من دارای دربند
پرندش درع و از درع آهنینتر
قباش از پیرهن تنگ آستینتر
ص 699ـ700، ب 126ـ131
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 24
بخشی از متن:
بخشی از متن اصلی :
«ربسپیر، به سبب قیافه عجیب و لهجه دهاتی و پشتکار خارق العاده ای که داشت، تا مدتی مورد استهزاء و تحقیر نمایندگان قرار داشت. این متفکر انقلابی دارای مرام واضح و مشخصی بود و به خودش اجازه نمی داد که ذره ای از آن منحرف شود و بدین جهت، نطق های او عمیق و دقیق بود، ولی چون فاقد حرارت بیان بود، نمی توانست مثل میرابو و بارانف شنوندگان را تحت تأثیر قرار درآورد، با اینکه تفکر عمیق و ژرف بینی او را نداشتند. نطق های لوشابلیه و لامیت و بیتیون و سییس، همه وقت نطق های او را تحت الشعاع می گرفتند، زیرا ربسپیر از ظاهرسازی و اغفال و بازی با احساسات نمایندگان و شنوندگان متنفر بود و حتی برای یک مرتبه هم سعی نکرد تا شنوندگان خود را، با ذکر لطیفه ای بخنداند.»اینطور که در این کتاب و در یکی، دو متن دیگر آمده است، برخی اوقات، فرانسوی ها، او را «فساد ناپذیر» می نامند. سابقه این لقب، به یکی از سخنرانی های «مارا» (یکی از شخصیت های انقلاب فرانسه) بر می گردد که در آن ربسپیر را «فساد ناپذیر» خوانده بود و با استقبال اغلب فرانسویان روبرو شد. تا جایی که به گفته رومن رولان، «لابیل گویار»، تک چهره ای که در سال 1791 از ربسپیر نقاشی کرده بود را با عنوان «فساد ناپذیر» نامگذاری کرد.
اغلب مبارزات سیاسی ربسپیر، در کسوت یک حقوقدان و یا نماینده پارلمانی انجام گرفته است. انگار او می خواسته با استفاده از قوانین حقوقی، زندگی فرانسویان را بهبود ببخشد. او ایده های خود را در غالب لوایح قانونی به مجلس نمایندگان می برد، بیشتر مخالفانش را با محاکمه حقوقی مغلوب می کرد، برای تحت فشار گذاشتن نجبا و فئودال ها، لوایح قانونی متعددی پیشنهاد می داد و حتی در دوره هایی که در میان سیاستمداران فرانسوی، منزوی بود، به پشتوانه قوانین، هفته ها موقعیت سیاسی خود را حفظ می کرد.
ربسپیر در زمانه ای زندگی می کرد که نظام سیاسی فرانسه از یک وضعیت سلطه سلطنتی به یک وضعیت حقوقی-بوروکراتیک تغییر می کرد. هدف اصلی سیاستمداران انقلابی فرانسه، در این دوره، اصلاح قوانین موجود و یا وضع قوانین جدید به منظور بهبود زندگی فرانسویان بود. آنها حتی برای برخی از مفاهیم انتزاعی (مانند آزادی) قوانین مشخص و مدونی تصویب کردند.
اما ویژگی بارز ربسپیر در این است که او برخلاف مرام و مسلک بیشتر چهره های انقلابی دنیا، کمتر در کارناوال های خیابانی شرکت می کرد. رومن رولان این ویژگی او را اینطور توصیف می کند: «[ربسپیر] حتی الامکان از خیابان دوری می جست و کمتر برای ملاقات خلق انبوهی که به افتخار او هورا می کشیدند، عرض اندام می کرد... ربسپیر فقط یک مرتبه به خیابان رفت و آن هم روز نهم ترمیدور بود، برای جان سپردن» (ترمیدور یکی از ماههای تقویم سنتی فرانسه است که به گمانم از شانزدهم ژولای آغازمی شود و در نیمه ژوئن تمام می شود)
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 10